عضو شوید


نام کاربری
رمز عبور

:: فراموشی رمز عبور؟

عضویت سریع

نام کاربری
رمز عبور
تکرار رمز
ایمیل
کد تصویری
براي اطلاع از آپيدت شدن وبلاگ در خبرنامه وبلاگ عضو شويد تا جديدترين مطالب به ايميل شما ارسال شود



تاریخ :
بازدید : 53
نویسنده : آرش ایزدمهر

چهل و پنج دقیقه ای می شد که در آن سوز سرما ایستاده بود. زن ٬ کنار جاده منتظر کمک ایستاده بود . ماشین ها یکی پس از دیگری رد می شدند . انگار با آن پالتوی کرمی اصلا توی برف ها دیده نمی شد .به ماشینش نگاه کرد که رویش حسابی برف نشسته بود .شالش را محکم تر دور صورتش پیچید و کلاه پشمی اش را تا روی گوش هایش کشید .یک ماشین قدیمی کنار جاده ایستاد و مرد جوانی از آن پیاده شد . زن ، کمی ترسید اما بر خودش مسلط شد مرد جوان جلو آمد و به او سلام کرد و مشکلش را پرسید .زن توضیح داد که ماشینش ، پنچر شده و کسی هم به کمک او نیامده است .مرد جوان از او خواست بیش از این در آن سرمای آزار دهنده نماند و تا او پنچرگیری می کند زن در ماشین بماند .او واقعا از خداوند متشکر بود که مرد جوان را برایش فرستاده است. در ماشین نشسته بود که مرد جوان تق تق به شیشه زد .زن پولی چند برابر پول پنچرگیری در مغازه را که کنار گذاشته بود برداشت و از ماشین پیاده شد و بعد از اینکه از وی تشکر کرد ، پول را به طرفش گرفت . مرد جوان ، با ادب ، پول را پس زد و گفت که این کار را فقط برای رضای خاطر خداوند انجام داده است و به او گفت :"در عوض ، سعی کنید آخرین کسی نباشید که کمک می کند."

از هم خداحافظی کردند و زن که به شدت گرسنه بود به طرف اولین رستوران به راه افتاد. از فهرست غذای رستوران یکی را انتخاب کرده بود که زن جوانی که ماه های آخر بارداری خود را می گذراند با لباس بسیار کهنه و مندرسی به طرفش آمد و با مهربانی از او پرسید چه میل دارد. زن ، غذایی 80 دلاری سفارش داد و پس از آنکه غذا را تمام کرد ، یک اسکناس صد دلاری به زن جوان داد. زن جوان رفت تا بیست دلار بقیه را برگرداند.اما وقتی بازگشت خبری از آن زن نبود . در عوض ، روی یک دستمال کاغذی روی میز یادداشتی دیده می شد .زن جوان یادداشت را برداشت . در یادداشت نوشته شده بود که آن بیست دلار به علاوه ی چهارصد دلار زیر دستمال کاغذی برای وی گذاشته شده است تا برای زایمان دچار مشکل نشود . یادداشت برای آن زن بود و در آخر نوشته شده بود : "سعی کن آخرین نفری نباشی که کمک می کند.

شب که شوهر زن جوان به خانه بازگشت، بسیار محزون بود و گفت که به خاطر پول بیمارستان نگران است چون نزدیک زمان زایمان است و اون ها آهی در بساط ندارند . زن جوان ماجرای آن روز را برایش تعریف کرد : درباره ی زنی با پالتوی روشن که مبلغ کافی برای او گذاشته بود و نامه را هم به او نشان داد.

قطره ی اشکی از گوشه ی چشم مرد جوان فرو ریخت و برای همسرش تعریف کرد که آن روز صبح در جاده به همین زن برای رضای خداوند کمک کرده است..



:: موضوعات مرتبط: حکایت , ,
تاریخ :
بازدید : 50
نویسنده : آرش ایزدمهر

مرد بیکاری برای سِمَتِ آبدارچی در مایکروسافت تقاضا داد. رئیس هیئت مدیره مصاحبه‌ش کرد و تمیز کردن زمین‌ رو به عنوان نمونه کار دید و گفت: «شما استخدام شدین، آدرس ایمیل‌تون رو بدین تا فرم‌های مربوطه رو واسه‌تون بفرستم تا پر کنین و همین‌طور تاریخی که باید کار رو شروع کنین مرد جواب داد: «اما من کامپیوتر ندارم، ایمیل هم ندارم » .

رئیس هیئت مدیره گفت: متأسفم. اگه ایمیل ندارین، یعنی شما وجود خارجی ندارین و کسی که وجود خارجی نداره، شغل هم نمی‌تونه داشته باشه.

مرد در کمال نومیدی اونجا رو ترک کرد. نمی‌دونست با تنها 10 دلاری که در جیب‌ش داشت چه کار کنه. تصمیم گرفت به سوپرمارکتی بره و یک صندوق 10 کیلویی گوجه‌فرنگی بخره. یعد خونه به خونه گشت و گوجه‌فرنگی‌ها رو فروخت. در کمتر از دو ساعت، تونست سرمایه‌ش رو دو برابر کنه. این عمل رو سه بار تکرار کرد و با 60 دلار به خونه برگشت. مرد فهمید می‌تونه به این طریق زندگی‌ش رو بگذرونه، و شروع کرد به این که هر روز زودتر بره و دیرتر برگرده خونه. در نتیجه پولش هر روز دو یا سه برابر می‌شد. به زودی یه گاری خرید، بعد یه کامیون، و به زودی ناوگان خودش رو در خط ترانزیت (پخش محصولات) داشت .

پنج سال بعد، مرد دیگه یکی از بزرگترین خرده‌فروشان امریکاست. شروع کرد تا برای آینده‌ی خانواده‌ش برنامه‌ربزی کنه، و تصمیم گرفت بیمه‌ی عمر بگیره . به یه نمایندگی بیمه زنگ زد و سرویسی رو انتخاب کرد. وقتی صحبت‌شون به نتیجه رسید، نماینده‌ی بیمه از آدرس ایمیل مرد پرسید. مرد جواب داد: «من ایمیل ندارم .»

نماینده‌ی بیمه با کنجکاوی پرسید: «شما ایمیل ندارین، ولی با این حال تونستین یک امپراتوری در شغل خودتون به وجود بیارین. می‌تونین فکر کنین به کجاها می‌رسیدین اگه یه ایمیل هم داشتین؟».

مرد برای مدتی فکر کرد و گفت: «آره! احتمالاً می‌شدم یه آبدارچی در شرکت مایکروسافت».

ا



:: موضوعات مرتبط: حکایت , ,
تاریخ :
بازدید : 62
نویسنده : آرش ایزدمهر

دختري بود نابينا
که از خودش تنفر داشت
که از تمام دنيا تنفر داشت
و فقط يکنفر را دوست داشت
دلداده اش را
و با او چنين گفته بود
اگر روزي قادر به ديدن باشم
حتي اگر فقط براي يک لحظه بتوانم دنيا را ببينم
عروس حجله گاه تو خواهم شد

***
و چنين شد که آمد آن روزي
که يک نفر پيدا شد
که حاضر شود چشمهاي خودش را به دختر نابينا بدهد
و دختر آسمان را ديد و زمين را
رودخانه ها و درختها را
آدميان و پرنده ها را
و نفرت از روانش رخت بر بست

***
دلداده به ديدنش آمد
و ياد آورد وعده ديرينش و گفت :
بيا و با من عروسي کن
ببين که سالهاي سال منتظرت مانده ام

***
دختر برخود بلرزيد
و به زمزمه با خود گفت :
اين چه بخت شومي است که مرا رها نمي کند ؟
دلداده اش هم نابينا بود
و دختر قاطعانه جواب داد:
قادر به همسري با او نيست

***
دلداده رو به ديگر سو کرد
که دختر چهره اش را نبيند
و در حالي که از او دور مي شد گفت
پس به من قول بده که مواظب چشمانم باشي

ا



:: موضوعات مرتبط: حکایت , ,
تاریخ :
بازدید : 58
نویسنده : آرش ایزدمهر

گویند شخصی که ادعای پیامبری می کرد به نزد حاکم رفت حاکم از او دلایل یا معجزه پیامبری خواست شخص جواب داد: معجزه ی من این است که چشم های فرد را از حدقه بیرون می آورم بعد از آن دعایی می کنم تا فوری خوب شوند . حاکم گفت : نیازی به معجزه نیست دین تو را پذیرفتم.



:: موضوعات مرتبط: حکایت , ,
تاریخ :
بازدید : 57
نویسنده : آرش ایزدمهر

مردي متوجه شد که گوش همسرش سنگين شده و شنوايي اش کم شده است.

به نظرش رسيد که همسرش بايد سمعک بگذارد ولي نمي دانست اين موضوع را چگونه با او درميان گذارد. به اين خاطر نزد دکتر خانوادگي شان رفت و مشکل را با او درميان گذاشت.

دکتر گفت: براي اينکه بتواني دقيق تر به من بگويي که ميزان ناشنوايي همسرت چقدر است، آزمايش ساده اي وجود دارد. اين کار را انجام بده و جوابش را به من بگو . ابتدا در فاصله 4 متري او بايست و با صداي معمولي، مطلبي را به او بگو. اگر نشنيد، همين کار را در فاصله 3 متري تکرار کن. بعد در 2 متري و به همين ترتيب تا بالاخره جواب بدهد.

آن شب همسر آن مرد در آشپزخانه سرگرم تهيه شام بود و خود او در اتاق پذيرايي نشسته بود. مرد به خودش گفت: الان فاصله ما حدود 4 متر است. بگذار امتحان کنم.

سپس با صداي معمولي از همسرش پرسيد:

عزيزم، شام چي داريم؟ جوابي نشنيد بعد بلند شد و يک متر به جلوتر به سمت آشپزخانه رفت و همان سوال را دوباره پرسيد و باز هم جوابي نشنيد. بازهم جلوتر رفت و به در آشپزخانه رسيد. سوالش را تکرار کرد و بازهم جوابي نشنيد. اين بار جلوتر رفت و درست از پشت همسرش گفت: «عزيزم شام چي داريم؟» و همسرش گفت:مگه کري؟ براي چهارمين بار ميگم: «خوراک مرغ»! حقيقت به همين سادگي و صراحت است.

مشکل، ممکن است آن طور که ما هميشه فکر ميکنيم در ديگران نباشد؛ شايد در خودمان باشد.



:: موضوعات مرتبط: حکایت , ,
تاریخ :
بازدید : 94
نویسنده : آرش ایزدمهر

فارکس چیست ؟
 به زبان ساده "فارکس" بورس بین المللی تجارت ارز می باشد. این بازار به دلیل نوسانات قابل توجه و حجم بالای معاملات، فرصت مناسبی است برای افراد و موسساتی که مایل اند در بورس بین المللی به تجارت و سرمایه گذاری بپردازند.
 امروزه با استفاده از تکنولوژی پیشرفته، این امکان فراهم شده است تا سرمایه گذاران، تحولات و نوسانات لحظه به لحظه تمامی بورس های جهان را زیر نظر گرفته و از فرصت های سرمایه گذاری در هر کجای جهان بهره اقتصادی ببرند. در واقع تکنولوژی محدودیت ها را از بین برده و سرمایه گذاری و معامله در تمامی بورس های جهان برای تمامی افراد میسر گردیده است. به این معنی که همه می توانند از طریق اینترنت به شبکه تجارت بین المللی متصل شده و قیمت های لحظه ای تمامی کالا ها، ارز ها و سهام را مشاهده و تحلیل نمایند و در فرصت های مناسب، دستورات خرید و فروش خود را به کارگزاران بین المللی برای معامله ارز، سهام، طلا، نفت و سایر کالاهای قابل معامله ارسال کنند.
 کافی است تحلیل کنید و به نتیجه برسید که کدام ارز در مقابل ارز دیگر قوی خواهد شد، کدام کالا (نفت، طلا و...) ارزان یا گران خواهد شد و کدام شاخص سهام (داو جونز، نزدک، S&P و...) رشد یا نزول خواهد داشت. در این هنگام می توانید با یک کلیک دستور خرید یا فروش را به کارگزار خود ارسال کنید. معامله مورد نظر شما در عرض چند ثانیه اجرا خواهد شد و شما می توانید از نوسانات قیمت منتفع شوید.
 بورس بین المللی ارز (فارکس) با میانگین گردش مالی 2 تریلیون دلار در روز، بزرگترین بازار مالی جهان محسوب می شود که هم اکنون شما نیز می توانید به عنوان یک معامله گر و سرمایه گذار خصوصی، از نوسانات آن بهترین بهره را ببرید.
 بسیاری از موسسات سرمایه گذاری، بانک ها و اشخاص حقیقی در سراسر جهان به تجارت و سرمایه گذاری در بورس های بین المللی ارز، کالا و سهام مشغول اند و از این راه پول می سازند. در ایران نیز طی چند سال گذشته شرکت ها و افراد بسیاری به تجارت در بورس بین المللی ارز ( فارکس ) و سایر بورس های جهانی روی آورده اند و رفته رفته با پی بردن به پتانسیل های بالای این بازار و نقش آن در تولید ثروت، سرمایه گذاران و معامله گران بسیاری جذب این بازار ها شده اند.
 نکته ای که لازم است به آن اشاره شود، لزوم کسب دانش تحلیل این بازارها می باشد. در دنیای تجارت امروزی، دانش و اطلاعات مهم ترین نقش را ایفا می کند. یعنی شما باید بدانید که در چه زمانی، کدام ارز، کالا و یا سهام را بخرید و کدام را بفروشید. همین نکته است که باعث سود یا ضرر شما خواهد شد. بنا بر این توصیه اکید ما این است که قبل از شروع انجام معاملات، حتما دانش کافی را کسب کنید و پس از آن اقدام به معامله نمایید.
 
 بازار فارکس یک بازار بین بانکی است که در آن ارزهای مختلف معامله می شوند در این بازار یک ارز را توسط ارز دیگری معامله می کنید . برای مثال اگر احساس می کنید که ارزش ارزی در حال افزایش است آن ارز را خریداری می کنید و هنگامیکه ارزش آن افزایش یافت به فروش آن می پردازید.
 
 البته این معامله می تواند بر عکس نیز انجام پذیرد . بدین معنا که ارز گران را ابتدا بفروشید و پس از ارزان شدن بخرید . این ویژگی، دو طرف بودن بازار است . پس در هر معامله دو ارز وجود دارد، ارزهایی که در برابر دلار قرار می گیرند را ارزهای Major و ارزهایی که برابر دلار نمی باشند را Cross rate گویند . برابری ارزها به شکل، EUR/USD ، USD/JPY و... نمایش داده می شود .
 
 معامله در فارکس را می توان در دو شعار خلاصه کرد : ( ابتدا در نرخ بالا بفروشید و سپس در نرخ پایین بخرید یا ابتدا در نرخ پایین بخرید و سپس در نرخ بالا بفروشید ) .
 
 بازار فارکس بزرگترین بازار تجاری جهان بوده و حجم معاملات روزانه بسیار بالایی دارد . این بازار در ابتدای شکل گیری تنها بر روی بانکها و سایر موسسات دولتی بزرگ باز بود اما با گسترش علم ارتباطات و الکترونیک امروزه این بازار فرا گیر شده است . نحوه شکل گیری این بازار در بخش تاریخچه فارکس آمده است . برای موفقیت در این بازار باید تدابیری در نظر گرفته شود، این تدابیر را می توان به طور کلی به دو گروه تجزیه و تحلیل فنی، تجزیه وتحلیل خبری تقسیم کرد .
 چرا و چگونه در بازار تبادل ارز جهانی معامله کنید ؟
 
 
 برای تجزیه وتحلیل فنی سه نظریه اصلی وجود دارد :
 
 1- همه چیز در روند بازار خلاصه می شود.
 
 2- تغییر نرخها هدفمند است .
 
 3- تاریخ تکرار پذیر است .
 
 
 بازار فارکس بزرگترین وشناورترین بازار جهان است . این بازار تا کنون عرصه فعالیت بزرگترین موسسات اقتصادی همچون بانکهای مرکزی ، تعاونی های جهانی و ... بوده است .
 
 امروزه در کنار این شرکتهای بزرگ، معامله گران شخصی نیز به این بازار دسترسی داشته و از موقعیتهای موجود آن سود می برند ودر حقیقت این اشخاص بازیگران بزرگترین بازار اقتصادی جهان هستند .
 
 حال با استفاده از تحلیل آماری و ریاضیاتی ، قادر خواهید بود تا حد موثری روند بازار را تخمین بزنید .
 
 در بخش تجزیه و تحلیل خبری باید وضعیت کنونی ارز را از دیدگاه اقتصادی ، سیاسی و اخبار بررسی کرد و با پیش بینی تاثیر این اخبار بر روی بازار ، روند تغییر نرخ را حدس زد . رخدادهای مهمی که دراین بخش موثرند شامل نرخ تورم ، نرخ بیکاری ، نرخ بهره بانک مرکزی و ... می باشند . 
 



:: موضوعات مرتبط: عمومی , ,
:: برچسب‌ها: بازار فارکس , نفت , طلا , نواسانات , سرمایه گذاری , بورس بین الملل , کالا , ارز , تجارت ارز , تحلیل , Cross rate , روند , شناور , تجزیه و تحلیل , نرخ تورم , ژیش بینی , نرخ بیکاری , سیاسی , اخبار , بهره بانکی ,
تاریخ :
بازدید : 185
نویسنده : آرش ایزدمهر

درود بر شما

قبل از اینکه در مورد شاخاب پارس که بعد از دگرگونی عمدی در زبان پارسی به خلیج فارس مشهور است صحبت کنم لازم می بینم در مورد درود و واژه ای به نام سلام اول کمی صحبت کنم .

متاسفانه همین که می خواهیم قدمی از قدم برداریم دچار مشکلاتی منجمله واژگان ایرانی و الفاظ عربی هستیم چه رسد به بحث پیرامون مناقشات اعراب بر سر شاخاب پارس . من فکر نمی کنم ایرانیان بر سر این موضوع مناقشه ای داشته باشند . گمان می کنم اعراب این مسئله را مناقشه برانگیز جلوه می دهند تا واکنش ما را بینند .

به هر حال

به آن هم خواهیم رسید .

می گویند سلام سلامتی می آورد در صورتیکه این دو واژه از نظر ریشه ای هیچ ارتباطی با هم ندارند . واژه درود یک واژه ناب پارسی و ایرانی است . استاد فریدون جنیدی در اینباره می گوید : واژه ای در اوستا وجود دارد به نام دراوات که به معنی تندرستی است .این واژه در زبان پهلوی تبدیل به درات و آنگاه در پارسی به دراد شده و امروزه به آن می گوییم درود .

واما سلام

واژه سلام در زبان عربی از واژه اسلام به معنی تسلیم و سرسپردگی است . واژه تندرستی در زبان عربی می شود : صحه .

بعلاوه اگر بخواهیم به کلمه سلامتی نیز ارتباط دهیم باز هم نمی شود چرا که سلامتی خود نیز از سلامه و ی ساخته شده که ارتباطی با موضوع نخواهد داشت .

اینگونه کلمات در به کارگیری روزمره کم کم نهادینه شده و به صورت واژگان درخواهد آمد که در مورد سلام اینگونه بوده است .

هرچند کلمه سلام تنها یک واژه می باشد و در مقابل تمامی کلمات عربی در زبان امروزی پارسی هیچ است اما با درست ادا کردن یک واژه که در آغاز تمام جملات استفاده می شود می توانیم از بروز دیگر وازگان منحوس عربی جلوگیری کنیم . زیرا زیبایی و شیوایی زبان پارسی به کلمات پسندیده و ریشه دار کهن وابسته است .

در مورد شاخاب پارس نیز همینطور است . سستی در به کارگیری کلمات پارسی و بی اهمیتی به واژگان اصیل ایرانی این توهم را در ذهن اعراب ایجاد خواهد کرد که می توان با تغییر دادن نام شاخاب پارس به خلیج العربی گام دیگری را در هویت بخشیدن به تمدنی بی ریشه و اساس و رنگ بخشیدن به فرهنگی بی پایه و دون پایه برداشت .

جای بسی تاسف است که ایرانیان در یک خواب طولانی به سر می برند و نمی خواهند ببینند که در بیداری رنگهایی برای دیدن وجود دارد .در بیداری جایگاهی برای بودن وجود دارد . در بیداری هویتی برای افتخار به آن وجود دارد . در بیداری ترنمی برای شنیدن وجود دارد .

 شیوه اعراب فعلی در تاراج سرزمینها و فرهنگ و تمدن ملل دیگر دقیقا مشابه اجدادشان است . اگر در تاریخ نگاهی افکنیم  اولین حمله اعراب در براندازی پادشاهی ایران به صورت یک حمله کوچک و بی اهمیتی به آرامی نشینان بصره بود و بعد از آن حمله به تعدادی از سربازان ایرانی . فروکش کردن ترس از امپراتوری ایران در وجودشان با عدم پیگیری و مجازات اعراب متجاوز از سوی ایران باعث جری شدن آنها و گردآوری سپاه و در نهایت حمله به ایران شد .

حمله ای که با خیانت عده ای در دربار ایران برای رسیدن به تاج و تخت به پیروزی اعراب انجامید و مسیر تاریخ را به بیراهه برد .

بیراهه ای که امروز شاهد تبعات پیاپی آن خواهیم بود . به نظرم نسل جدید اعراب بر خلاف ما ایرانیان به توصیه ها و وصیت اجدادشان به خوبی عمل می کنند و در نهایت اگر به همین منوال پیش بروند موفق نیز خواهند شد .

ملتی که هویت خود را از دست بدهد ثروت ملی خود را نیز از کف می دهد . و وقتی ثروتی نباشد تن به هر کاری می دهد .

امروز اگر بتوانند نام شاخاب پارس را به خلیج العربی و یا هر واژه عربی دیگری تغییر بدهند فردا نیز جزایر را طلب کرده و پس فردا نیز به ما موالی خواهند گفت .

به قسمتی از ویکی پدیا  توجه کنید :

به هنگامیکه تازیان به سوی ایران تاختند بر خلاف اصول اسلام که آوای برابری و برادری سر می‌دادند، شهرها و قلعه‌های بسیاری را ویران بساختند و دودمانهای زیادی را ازمیان برداشتند. عربان مال و ثروت توانگران و اغنیا را غارت نموده و غنایم وانفال نام نهادند و دختران و زنان ایرانی را در بازارهای حجاز به نامهایی بسان سبایا و اسرا فروختند و از کشاورزان و پیشه وران ایرانی که اسلام را نمی‌پذیرفتند به زور باج گرفته و نام جزیه بر آن نهادند. بدیهی است که تمامی این اعمال در سایه تازیانه و شمشیر انجام می‌پذیرفت. ایرانیان  پس از تأسیس سلسله موروثی امویان به دست معاویه بن ابوسفیان که پایه‌های حکومت خویش را برپایه برتری نژادی اعراب و تحقیر غیرعربان بنا نهاده بود مورد ستم و ازار بیشتری نسبت به دوران حکومت خلفای راشدین قرار گرفته بودند و بسیار پست شمرده می‌شدند و با انان بسان بندگان رفتار می‌گشت و موالی خوانده می‌شدند

 بنابراین به وضوح می توان به انگیزه آنها که فقط جمع آوری هویت و اعتبار بین المللی ولو به قیمت تاراج فرهنگ و تمدن دیگران باشد پی برد .

 

گفته می شود برای برحق بودن ایران امضاء دهید و مدارک تاریخی دال بر برحق بودن ایران بر سر این موضوع ارائه دهید . در مورد اینکه ایران بر حق است یا اعراب اصلا حیف وقت و زمان که بخواهیم به این مورد اختصاص دهیم . مانند این است که اعراب بخواهند در مورد کل کشورمان دعوی مالکیت کنند و ما بخواهیم درمورد برحق بودنمان و اینکه ایران برای ما بوده است و اسنادی به میان بیاوریم بحث کنیم . واقعا جای تعجب است که عده ای ایرانی نما سنگ عربها را خواسته و ناخواسته به سینه می زنند .

شاخاب فارس برای ایران است و اگر خود ما هم بخواهیم دو دستی به عربها بدیم نمی شود . به راستی نمی شود دریای به این بزرگی را که از کهن ترین دست نبشته ها تا کنون شاخاب پارس نام داشته برای قوم و قبیله ای که چند صد سال بیشتر سابقه تاریخی ندارد به نام انها زد و تقدیم آنها کرد حتی اگر مخارج کل جهان را نیز بپردازند باز هم نمی شود .

شاید کشورهایی مثل دول اروپایی و ارگانها و شرکتهایی همچون گوگل برای گریز از بحرانهای اقتصادی به تبلیغ و ترویج نامهای دلخواه کارفرمایانشان که همان اعراب هستند بپردازند ولی به راستی چنین چیزی شدنی نیست . موضوع اصلی اهانت و توهین همیشگی عربها به کیان و خاک این مملکت است که متاسفانه به دلایل عدیده ای نمی توان آنها را جای خودشان نشاند و می بایستی تحمل نمود

 



:: موضوعات مرتبط: تاریخی , عمومی , ,
:: برچسب‌ها: هویت , خلیج پارس , خلیج فارس , درود , سلام , اعراب , شاهنشاهی , اوستا , بسان , سبایا , اسلام , ثروت , غارت , غنایم , سرسپردگی , شاخاب پارس ,
تاریخ :
بازدید : 87
نویسنده : آرش ایزدمهر

نگار پاکدل :
تخت جمشید را همه می‌شناسیم، ايرانيان باستان آن‌را «پارسه» مي‌خوانده‌اند و يونانيان بدان فرنام(لقب) «پرسپوليس» داده‌اند. نخستين‌بار، آشيل، چكامه‌سراي(شاعر) يوناني اين فرنام را براي تخت‌جمشيد به كار برده است. تخت‌جمشيد، سازه‌ای که جهانیان را به ستايش واداشته است، آناني كه اين سازه را ديده‌اند، از این همه شکوه و دانش و آگاهی، انگشت شگفتي بر دندان، گزيده‌اند.
 

 


این روزها خارجی‌ها، همان‌هايي كه گمان مي‌كنيم با فرهنگ سرزمین ما بيگانه‌اند، از خودمان به آیین‌هایمان آگاه‌ترند و فرهنگ و تمدن باستان کشور گرانمايه‌مان ایران را بیش از فرزندان این سرزمین پاس می‌دارند و مي‌شناسند. شايد گاه آن باشد كه نمادها و نمودهاي تخت‌جمشيد را بشناسيم.
 
يكي از كنده‌كاري‌‌هاي تخت‌جمشید، شيري را نشان مي‌دهد كه در حال يورش به گاوي است. به باور برخی پژوهشگران، اين نقش، نشاني از نمايش سالگشت سال نو و نوروز است. پژوهندگان مي‌گويند؛ شير نماد سال نو و گاو، نماد سال كهنه و گذشته است كه با آمدن سال نو از ميان مي‌رود.
 
 
 «دکتر جونز لوید»، استاد دانشگاه ادینبورگ، این گونه گفته است: «من برای نخستین‌بار که تخت جمشید،(پارسه یا پرسپولیس) را دیدم سخت شگفت‌زده شدم، تخت جمشید معرکه‌ است، ما می‌توانیم با دیدن جاهايي مانند پرسپولیس به پارسیان شخصیت بدهیم و با هویت راستين آنان آشنا شویم. پارسیان 250 سال فرمانرواي گسترده‌ترین شاهنشاهي جهان بوده‌اند و تخت‌جمشید كه در دل این شاهي جاي گرفته، پایتختی شکوهمند و سزاوار بوده است برای شاهنشاهي بزرگ پارسيان. باشکوه‌ترین شهر پارسیان و حتا دنیای باستان.

شهري مدفون زير خاك به مدت 2000 سال
تخت‌جمشيد، مجموعه‌ای به گستردگی 135هزار‌متر‌مربع است که ساخت آن در 515 یا به باور برخي 518 پیش از میلاد به دستور داریوش بزرگ، چهارمین شاه از دودمان هخامنشیان آغاز شده است. شهری بر بلندي‌‌هاي کوه‌ مهر(رحمت) در جلگه‌ی مرودشت در سرزمین پارس نزدیک شیراز. همه‌ي کاخ‌های تخت‌جمشید،(پارسه یا پرسپولیس)، بر روی ستون‌های سنگی بزرگی ساخته شده‌اند. چیزی که ما امروزه از تخت‌جمشید می‌بینیم به درازاي 2000 سال زیر شن‌ها پنهان بوده و در دهه‌ی 30، حفاران برجاي‌مانده‌هاي تخت‌جمشید را از دل خاک بیرون کشیدند، شکوهی که هیچ‌کس انتظار دیدنش را نداشت. باشکوه، رمزآلود و ستودني.

گل‌نبشته‌ها، رمزگشای پارسه
در كاوش‌هاي باستان‌شناسي، يافته‌هاي شگفت‌انگیزی پیدا شد که در  روشن شدن راز زندگي و ويژگي‌هاي شخصيتي پارسیان باستان، كارساز بود. 30 هزار گل‌نبشته‌ي كوچك در میان ویرانه‌های تخت‌جمشید یافت شد. این گل‌نبشته‌ها یکی از چند منبع آگاهي‌دهنده‌‌ای بودند که هویت این شاهنشاهي را آشکار ساختند، گل‌نبشته‌‌هايي به اندازه‌ی کف دست.
این گل‌نبشته‌‌ها، گواهاني هستند براي  حکومتی بر پایه‌ی داد. چرا‌ که تخت‌جمشید به مانند اهرام مصر با بیگاری کشیدن از بردگان ساخته نشده است. از نبشته‌های این گل‌نبشته‌‌ها،‌چنين برمي‌آيد که کارگران و تنديس‌‌سازان و نجاران و همه‌ي کسانی که در این مجموعه کار می‌کرده‌اند، همه و همه از مرد و زن، به میزان کاری که انجام می‌داده‌اند، دستمزد دريافت می‌كرده‌اند.

 

 

 ورودی پارسه
آناني كه براي ديدار شاه آمده بودند برای ورود به این کاخ باشکوه باید از «دروازه‌ی ملل» وارد این مجموعه می‌شدند. دو رديف پلكان همانند، ورودي اصلي به تخت‌جمشيد هستند هر ورودي 111 پله دارد و هر پله نزديك به 7 متر درازا، 40 سانتيمتر پهنا و تنها 10سانتيمتر بلندي دارد.
مي‌‌گويند؛ پله‌ها از آن روي كوتاه ساخته شده‌اند كه دیداركنندگان با برداشتن گام‌های کوتاه، ديد‌گانشان هرچه بیشتر بر‌روي این فر ‌و‌ برازندگي ميخكوب بماند و آفرينندگان اين شگفتي‌ها را بستايند. پس از گذشتن از پلکان، نخست؛ گاوهایی سنگی با سرهای انسانی بر بالای ستون‌ها، بیننده را شگفت‌زده می‌کرده است. این دروازه در سقف، پوششی از چوب‌های سرو داشته که بوی خوبی را نیز مي‌پراكنده و درهایش با تكه‌هاي زر، آرايش شده بود. در سراسر پارسه، زر فراواني براي آرايش مجموعه به کار برده بودند. شگفت اين‌كه بدانید؛ مهندسان هخامنشی 2500 سال پیش، از عدد پی (3/14 )، در ساخت سازه‌های سنگی و ستون‌های مجموعه‌ی تخت‌جمشید، سود مي‌جسته‌اند.

آپادانا
 «کاخ آپادانا»، در دل این مجموعه‌ی بزرگ جاي داشته و ساخت آن 30 سال به درازا کشیده است. کاخی که ویژه‌ی ديدار با ميهمانان بوده و داریوش بزرگ در آن ديدار‌کنندگان را می‌پذیرفته است. گستردگی این کاخ 3600 متر مربع بوده و 36 ستون  18 متری داشته با سقفی ساخته شده از چوب سرو. امروزه تنها 10 ستون از آن برجاي مانده است. این تالار گنجایش پذيرش 10هزار تن را داشته است.
 

کاخ تچر(تالار‌آیینه)
کاخ تچر، كاخ داریوش بزرگ است. از روی گنبدهای جلا داده شده، نور ملایمی از پنجره‌ها وارد اين كاخ می‌شده است و تالار را روشن و پرنور مي‌كرده است. شايد از همین روي از آن به تالار آیینه نیز یاد می‌کنند. این کاخ در جنوب کاخ آپادانا جاي گرفته و دارای 12 ستون به بلنداي 10 متر بوده است که از آن‌همه، امروزه تنها تاق‌های ورودی برجای مانده‌اند. این سازه بر روی یک تراس به بلنداي 45 متر بنا شده بود.
 

کاخ هدیش
این کاخ در جنوب خاوري(:شرقی) کاخ تچر، جاي گرفته‌ است و ويژه‌ي خشایارشا بوده است.

کاخ ملکه
کاخ ملكه را خشایارشا ساخته است. اين كاخ نسبت به ديگر بناها، بلنداي كمتري داشته است. کاخ ملکه كه به شکل حرف ال لاتین است، در جنوب کاخ خشایارشا و در باختر(:غرب) خزانه جای گرفته است. بخشی از این کاخ در سال 1931 به كوشش «پرفسور هرتسفلد»، خاور‌شناس، خاک‌برداری و بهسازی شد. امروزه از همين كاخ به عنوان موزه و اداره‌ی مرکزی تاسیسات تخت‌جمشید بهره مي‌گيرند.

ساختمان خزانه‌ی شاهنشاهی
این ساختمان داراي چندین تالار، اتاق و حیاط است و با دیوار بزرگی از دیگر جاهای تخت‌جمشید جدا شده ‌است و جايگاه پيشكشي و چیزهای ارزشمند بوده‌ است.

تالار شورا( سه دروازه)
این تالار در بخش جنوبی حیاط روبه‌روي پلکان خاوري(:شرقی) کاخ آپادانا جای گرفته است و کوچک‌ترین کاخ این مجموعه (تخت‌جمشید) است. اين كاخ سه دروازه‌ی بزرگ و سکویی در میان دارد که مرکز هندسی سکوی تخت‌جمشید است. ساختمان این کاخ در زمان اردشیر اول به پایان رسید. به گمان مي‌آيد که شاه در اینجا با بزرگان به بحث‌و‌مشورت می‌پرداخته است. در این تالار دو سرستون انسان وجود داشته است. سر انسان نماد انديشه است.
 
صدستون
صد ستون، کاخی چهارگوش است كه به شکل یک مربع کامل، ساخته شده است. 10 ستون در 10 ردیف(100 ستون) دارد و 8 درگاه گسترده، که خشایار‌شاه آن را بنا گذارد و اردشیر فرزندش آن را به پايان رساند. این کاخ در شمال و روبه‌روی کاخ آپادانا است، کاخی که روزگاری بزرگ‌ترین کاخ تخت‌جمشید بوده است.
 

آرامگاه اردشیر دوم و سوم
در دامنه‌ی کوه‌ مهر مشرف به سکوی تخت‌جمشيد 2 آرامگاه به گونه‌ی فرورفتگی در کوه هست که به اردشیر‌دوم و اردشیر‌‌سوم منسوب است.‌

تخت‌جمشید سمفونی معماري
دکتر ماریا براسیس(پژوهشگر)، تخت‌جمشید را یک سمفونی معماری می‌خواند، جایی که هر ساختمان با دیگر ساختمان‌ها هماهنگ شده و در نهایت یک مجموعه‌ی شگرف آفريده شده است.

چرا پارسه ساخته شد؟
ساخت این مجموعه‌ی بزرگ و باشکوه، برای يك شاهنشاهي 250 ساله ناگزیر بوده است. چرا‌که پارسیان باید برتری خود را به جهانیان و افرادی که در سايه‌ي شاهنشاهي‌شان بودند، نشان می‌دادند و ثابت می‌کردند که شاهنشاهي به آن گستردگي، سزاوار‌شان است. تصاویری بی‌مانند بر سنگ‌نگاره‌‌هاي تخت‌جمشید، نشان از آن دارد که مردم گوناگونی به این شاهنشاهي می‌آمدند تا پيشكش‌هاي خود را به پادشاه ايران، پيشكش كنند و وفاداری خود را به شاهنشاه نشان دهند، اهالی حبشه از آفریقا، لیدیه از ترکیه‌ی امروزی و.... این‌جا یک جاي نظامی نبوده بلکه یک جاي تشریفاتی و نمادین بوده است.
دکتر ماریا براسیس(پژوهشگر)،می‌گوید: «بر روي هم نمادهايي كه بر روی سنگ‌نگاره‌ها به چشم می‌خورد ما را بر آن استوار مي‌دارد که این شاهنشاهي، نماد صلح‌ و‌ مهر بوده‌ است و هیچ نشانی از جنگ و خشونت و بی‌مهری بر آدمیان در این كنده‌كاري‌ها نمی‌توان یافت و این به خوبی نمایشگر روحیه‌ی صلح‌جویی پارسیان است و سنگ‌نبشته‌ها نشانی دیگر است از حکومتی خیرخواهانه. اگر مردم مالیات می‌دادند و پادشاه را ارج مي‌‌گذاردند هیچ مشکلی برایشان پیش نمی‌آمد. در کتاب عذرا نيز یهودیان، پارسیان را گرامي و بزرگ داشته‌اند که اجازه می‌دادند مردمان زير فرمانشان، مذهب و باورهای خود را داشته ‌باشند.»
«دکتر لوید»، گفتن این سخن را سزاوار می‌داند که پارسیان در به تصویر کشیدن چگونگی اداره‌ی یک شاهنشاهي ويژه و بي‌همتا بوده‌اند. کسانی که یونانیان، (دشمنان سوگند‌خورده‌ی ایرانیان)، همیشه تلاششان بر این بوده که وحشی و بی‌رحم و زورگو و عقب‌مانده نشانشان دهند.
 

راه‌هایی به سوی این شاهنشاهي بزرگ
برای کنترل شاهنشاهي به  گستردگی 4 هزار‌کیلومتر، پادشاهان هخامنشی نیازمند شبکه‌ی راهي خوب و ويژه‌اي بودند که بتوانند پيشامد‌ها را از هر گوشه‌ هرچه سریع‌تر دریافت کنند. پس، آن‌ها راه‌‌هايي ساختند که از تخت‌جمشید به شوش و سپس از 1500 مایل به باختر(:غرب) می‌رفت و به شهر «افسوس» که در مدیترانه بود مي‌رسيد. این راه‌ها همچنین به هند و از جنوب به مصر راه داشته‌اند. حتا یونانی‌ها که دشمنان سوگند‌خورده‌ی ایرانیان بوده‌اند این شبکه‌های بزرگ راهي را ستوده‌اند. آن‌ها به‌ویژه از پیک‌هایی که در این راه‌‌ها سفر می‌کرده‌اند سخت شگفت‌زده بوده‌اند به گونه‌ای که هرودوت(رخدادنگار یونانی)، در نوشته‌هايش آورده: «هیچ موجود زنده‌ای نمی‌تواند تند‌تر از پیک‌های پارسیان حرکت کند.»

چاپارخانه‌ها
پارسیان این سرعت در آگاهي يافتن از همه‌جاي شاهنشاهي بزرگشان را در كوتاهترين زمان ممكن، با چاپارخانه‌ها پديد آورده بودند. به‌گونه‌اي که، پیکی با اسب آغاز به تاختن می‌کرد و 35 کیلومتر جلوتر در چاپارخانه، اسبی تازه‌نفس را جايگزين اسبي خسته‌ می‌کرد. بسته به درازای راه چندبار این جايگزيني انجام می‌شد و این‌گونه سرعت، بالا و یکنواخت می‌ماند. پادشاهان هخامنشي با این شیوه در کوتاه‌ترین زمان از همه‌ی رويدادهاي شاهنشاهي گسترده‌شان آگاهی می‌يافتند و به نیکی آن را اداره می‌کردند.

دروغ نگفتن ایرانیان و برانگیختن حسادت یونانیان
«دکتر لوید»، می‌گوید: «‌به نظر مي‌رسد دروغ نگفتن یکی از پايبندي‌هاي اخلاقی پارسیان بوده است که یونانیان با حالتی تحسین‌آمیز به آن حسادت می‌کردند، زيرا پارسیان راستگو و درستكار بودند و به راستی باور داشتند.»

شكوه پارسه در دستان يك اوباش
در 331 پیش از میلاد اسکندر گجستك(پليد، ملعون)، وارد پارسه شد. در این زمان سپاهیان ایرانی تار و‌ مار شده بودند و شهر بی‌دفاع بود، اما اسکندر و سربازانش، دست به كشتار مردم و تاراج شهر زدند.
«دکتر لوید»، می‌گوید: «فراموش نکنید اسکندر اهل مقدونیه بوده است، پس یک مشت جانی و آدمکش ولگرد، ارتش اسکندر را تشکیل داده بودند. به گفته‌ی برخی منابع یونانی و لاتین، زنی فاسد که همراه اسکندر بوده و مانند اسکندر و افرادش احتمالا هم مست کرده بود، از اسکندر اجازه‌ی به آتش کشیدن شهر را می‌گیرد و با موافقت وی، شهر را به آتش می‌کشد. اسکندر با این آتش‌سوزی مي‌خواسته ثابت کند قدرت پارسیان را نابود کرده چرا که وی خوب از ارزش نمادین این شهر آگاهي داشته است.»
«دکتر ماریا براسیس» نیز بر این باور است که: « شهر بی‌دفاع بوده، بی‌هیچ نیروی نگهباني که از مردم شهر پارسه پشتيباني کنند. سربازان اسکندر شهر را تاراج می‌کنند و خانه‌ها را به آتش می کشند. وی اسکندر را نخستین اوباشی می‌داند که نامش در تاریخ ثبت شده است چرا که بی‌هیچ ضرورتی، وحشی‌بازی درآورده و به کسی رحم نکرده است. شهر را به آتش كشيده و مردم بی‌دفاع را كشته‌ و شهر را به تاراج برده است.»
«کورتيوس روفوس»، رخدادنگار زمان كلوديوس، امپراتور روم، مي‌نويسد: «اسکندر و سپاهيانش تخت‌جمشيد را تاراج کردند، پارچه‌ها و پرده‌هاي زيبا را تکه‌تکه کردند تا هر‌کدام پاره‌اي از آ‌ن‌را بربايند. پيکره‌هاي سنگين را خرد مي‌‌کردند تا پاره‌اي از آن‌را صاحب شوند. صندلي‌هاي باشکوه را مي‌شکستند تا عاج و سنگ‌هاي گرانبهاي آن‌را به تاراج ببرند و هر‌چه را که نمي‌توانستند ببرند، نابود مي‌کردند.»
 به گفته‌ی «پلوتارك»، رخدادنگار يونان باستان، ثروت تخت‌جمشید را اسکندر و همراهانش بر پشت 000/20 قاطر و 000/5 شتر به تاراج برده‌اند.
اما اسکندر، با به آتش کشیدن این شهر وارون(: برخلاف) انتظارش نتوانست این شهر را نابود كند، چرا‌که با سوزاندن شهر، کتیبه‌ها که از خشت‌های خام بودند پخته و ماندگار شدند تا پس از هزار و اندي سال، شکوه و بی‌مانند این شهرياري باستانی را به رخ بکشند.
در تاریخ آمده که اسکندر پس از گشودن شاهنشاهي پارس برای ارج گذاردن به قهرمانش كوروش، 2 بار، به آرامگاه کوروش رفته و قربانی به پیشگاه وي برده‌ است.

ثبت  پارسه در آثار ملی و جهانی
«تخت‌جمشيد»، 24شهريور 1310 به ثبت آثار ملي در‌آمد و در چهارم آبان‌ماه 1358 با شماره ی 114 در سياهه‌ي ميراث جهاني در نشستي كه در شهر قاهره‌ی مصر برگزار شد، به ثبت رسيد.
این شاهکار جهان باستان از آن روي شگفتی را چند برابر برمی‌انگیزد که مجموعه‌ای چنین شگرف تنها با ابزا‌های ساده‌ای مانند چکش‌های سنگی ساخته شده است.
 

 

منبع : امرداد - روزنامه رسمی زرتشتیان



:: موضوعات مرتبط: تاریخی , ,
:: برچسب‌ها: تخت جمشید , پارسه , پرسپولیس , آشیل , نماد , شیر و گاو , کنده کاری , نوروز , دکتر جونز لوید , شاهنشاهی , شهر پارسیان , دنیای باستان , هخامنشیان , کوه مهر , رحمت , مرودشت , جلگه مرودشت , ستونهای سنگی , گل نبشته , گل نوشته , تندسی سازان , ور , ودی پارسه , گاو سنگی , آپادانا , کاخ نچر , تالار آیینه , داریوش بزرگ , کاخ هدیش , خشایار شاه , کاخ ملکه , تالار شورا , سه دروازه , صد ستون , اردشیر , آرامگاه اردشیر دوم , سمفونی معماری , دکتر مازیا براسیس , سنگ نگاره , لیدیه , چاپار , چاپارخانه , دروغ , گجستک , اسکنر , کورتیوس روفوس , کلودیوس , پلوتارک , میراث جهانی , ,
تاریخ :
بازدید : 173
نویسنده : آرش ایزدمهر

 

حساب PAMM

سرویس مذکور امکان مدیریت سرمایه سرمایه گذاران در یک حساب به معامله گران می دهد.
در عین حال سرمایه گذاران امکان دارند معامله گران را بطور مستقل با استفاده از لیست رتبه بندی معامله گران در سایت این شرکت انتخاب کنند.

حساب PAMM مخفف Percentage Allocation Management Module و بمعنی مدول توزیع درصد است که امکان مدیریت سرمایه سرمایه گذاران بطور جامع می دهد.
اصل اساسی طرز کار حساب های PAMM این است که توزیع حجم معاملات تجاری و سود میان سرمایه گذاران به تناسب و بطور اتوماتیک انجام می شود که امکان مدیریت هم یک هم صد تا سرمایه براحتی می دهد.

بدین ترتیب حساب PAMM که در آن معامله گر ترید می کند عبارت است از یک یا چند تا حساب جزء سرمایه گذاران. سود از هر حساب جزء بین معامله گر و سرمایه گذار بر اساس شرایط معامله گر توزیع می شود (مثلاً 50% به 50%). در لیست رتبه بندی حساب های PAMM سرمایه گذار می تواند حساب PAMM را بر اساس شرایط مناسب انتخاب کند.

جدول زیر به عنوان نمونه آورده شده است

 

قرارداد تاریخ افتتاح حساب پم ارز سرمایه مدیر سرمایه (معامله گر) کل سود حساب ↓ سود روز جاری شرایط پیشنهادی
coinbox 05.12.2011 USD 1400.00 USD 778.17% 0.18% 100/40/4
Euro 04.03.2010 USD 4430.00 USD 432.78% 0.00% 100/15/10
LEONARDO 23.05.2011 USD 5000.00 USD 287.86% 0.00% 4999/50/50
Mag 02.08.2011 USD 301.00 USD 244.62% 8.82% 300/50/99
SVS 03.01.2011 USD 300.00 USD 212.95% -0.16% 100/30/15
alladin 29.02.2012 USD 500.00 USD 200.19% 0.20% 1/50/10
RAFAEL 23.05.2011 USD 5000.00 USD 133.96% 0.00% 4999/50/50
Q U A T U M 09.09.2011 USD 1500.00 USD 115.76% 0.00% 1499/50/50
ParsTrader 21.06.2011 USD 1800.00 USD 88.41% -0.20% 300/50/10
G H O S T 03.02.2012 USD 300.00 USD 87.36% 21.12% 299/50/99
LTFT-1 27.07.2011 USD 8860.34 USD 84.08% 0.00% 1/30/0
[12 ~%] 03.02.2010 USD 2631.01 USD 64.76% 0.78% 100/45/0
INVESTMAKA 01.02.2012 USD 200000.00 USD 54.31% -0.32% 10000/50/20
Miracle 07.10.2011 USD 10000.00 USD 33.52% 0.70% 300/40/0
shikamaru 04.01.2012 USD 494.12 USD 30.88% 0.00% 200/20/10
MakProfit 02.03.2012 USD 300.00 USD 27.85% 0.31% 299/50/10
SKY MAX 29.03.2012 USD 1069.31 USD 26.92% 1.02% 1/50/0
Revolt 09.04.2012 RUR 19990.00 RUR 26.00% 0.00% 1500/30/30
men071 11.01.2011 USD 5100.00 USD 20.19% 0.00% 1/50/0
 

 

هلدینگ بین المللی فیبوگروپ

 

 



:: موضوعات مرتبط: فیبو گروپ , ,
:: برچسب‌ها: حساب PAMM , مدیریت سرمایه , معامله گران , لیست , درصد , حجم معاملات , سرمایه گذار , سود , توزیع , ,
تاریخ :
بازدید : 96
نویسنده : آرش ایزدمهر

       

سیاه چاله های فضایی

 

سیاه‌چاله ناحیه‌ای از فضا-زمان است که هیچ چیز، حتی نور نمی‌تواند از میدان گرانشی آن بگریزد.  وجود سیاه‌چاله‌ها در نظریه نسبیت عام آلبرت اینشتین پیش بینی می‌شود. این نظریه پیش بینی می‌کند که یک جرم به اندازه کافی فشرده می‌تواند سبب تغییر شکل و خمیدگی فضا-زمان وتشکیل سیاهچاله شود. پیرامون سیاهچاله رویه‌ای ریاضی به نام افق رویداد تعریف می‌شود که هیچ چیزی پس از عبور از آن نمی‌تواند به بیرون برگردد و نقطه بدون بازگشت است.
 صفت «سیاه» در نام سیاه‌چاله به این دلیل است که همه نوری که به افق رویداد آن راه می‌یابد را به دام می‌اندازد که این دقیقا مانند مفهوم جسم سیاه در ترمودینامیک می‌باشد.  مکانیک کوانتوم پیش‌بینی می‌کند که سیاهچاله‌ها مانند یک جسم سیاه با دمای متناهی از خود تابش‌های گرمایی گسیل می‌کنند. این دما با جرم سیاهچاله نسبت وارونه دارد و از این روی مشاهده این تابش برای سیاهچاله‌های ستاره‌ای و بزرگتر دشوار است.
اجسامی که به دلیل میدان گرانشی بسیار قوی اجازه گریز به نور نمی‌دهند برای اولین بار در سده ۱۸ (میلادی) توسط جان میشل و پیر سیمون لاپلاس مورد توجه قرار گرفتند. اولین راه حل نوین نسبیت عام که در واقع ویژگیهای یک سیاهچاله را توصیف می‌نمود در سال ۱۹۱۶ میلادی توسط کارل شوارتزشیلد کشف شد.  هر چند که تعبیر آن به صورت ناحیه‌ای از فضا که هیچ چیز نمی‌تواند از آن بگریزد، تا چهار دهه بعد به خوبی درک نشد.
برای دوره‌ای طولانی این چالش مورد کنجکاوی ریاضیدانان بود تا اینکه در میانه دهه ۱۹۶۰، پژوهش‌های نظری نشان داد که سیاهچاله‌ها به راستی یکی از پیش بینی‌های ژنریک نسبیت عام هستند. یافتن ستارگان نوترونی باعث شد تا وجوداجرام فشرده شده بر اثر رمبش گرانشی به عنوان یک واقعیت امکانپذیر فیزیکی مورد علاقه دانشمندان قرار گیرد.  اینگونه پنداشته می‌شود که سیاهچاله‌های ستاره‌ای در جریان فروپاشی ستاره‌های بزرگ در یک انفجار ابرنواختری درپایان چرخه زندگیشان بوجود می‌آیند.
جرم یک سیاهچاله پس از شکل گیری می‌تواند با دریافت جرم از پیرامونش افزایش یابد. با جذب ستارگان پیرامون و بهم پیوستن سیاهچاله‌های گوناگون، سیاهچاله‌های کلان جرم با جرمی میلیونها برابر خورشید تشکیل می‌شوند. .
یک سیاهچاله به دلیل اینکه نوری از آن خارج نمی‌گردد نادیدنی است اما می‌تواند بودن خود را از راه کنش و واکنش با ماده از پیرامون خود نشان دهد. از راه بررسی برهمکنش میان ستاره‌های دوتایی با همدم نامرئیشان، اخترشناسان نامزدهای احتمالی بسیاری برای سیاهچاله بودن در این منظومه‌ها شناسایی کرده‌اند. این باور جمعی در میان دانشمندان رو به گسترش است که در مرکز بیشتر کهکشان‌ها یک سیاه‌چاله کلان‌جرم وجود دارد. برای نمونه، دستاوردهای ارزشمندی بازگوی این واقعیت است که در مرکز کهکشان راه شیری ما نیز یک سیاهچاله کلان جرم با جرمی بیش از چهار میلیون برابر جرم خورشید وجود دارد.
مهمترین ویژگی که یک سیاهچاله را تعریف می‌کند پیدایش افق رویداد است. افق رویداد به شکل کروی یا تقریبا کروی با شعاع شوارتزشیلد حول نقطه مرکزی سیاهچاله‌است. این کره ناحیه‌ای از فضا زمان است که عبور نور و ماده از آن تنها در یک جهت و به طرف درون آن ممکن است. درون این کره سرعت گریز از سرعت نور بیشتر خواهد بود و از آنجاییکه هیچ جسمی توانایی حرکت باسرعت بیشتر از سرعت نور را ندارد، هیچ جسمی توانایی گریز از این منطقه را ندارد.
هر جرم یا انرژی که به یک سیاه چاله نزدیک شود، در داخل فاصله معینی که افق رویداد آن خوانده می‌شود، به طور مقاومت ناپذیری به درون سیاه چاله کشیده می‌شود. نوری که از اطراف یک سیاه چاله عبور می‌کند، اگر به افق رویداد نرسد، روی مسیری منحنی شکل از کنار آن می‌گذردو اگر به افق رویداد برسد، در سیاه چاله سقوط می‌کند. افق رویداد را از این رو به این نام می‌خوانند که از درون آن اطلاعات راجع به آن رخداد به مشاهده کننده نمی‌رسد ومشاهده کننده نمی‌تواند یقین حاصل کند که این اتفاق رخ داده‌است. .
آنگونه که در نسبیت عام پیش بینی می‌شود، حضور یک جسم باعث خمش فضا-زمان می‌شود به گونه‌ای که مسیرهایی که ذرات طی می‌کنند به سمت جرم خمیده می‌شوند.  در افق رویداد یک سیاهچاله این تغییر شکل به اندازه‌ای قوی می‌شود که هیچ مسیری که از سیاهچاله دور شود وجود نخواهد داشت.
از دید یک ناظر دور زمان در نزدیکی سیاهچاله کندتر از نقاط دورتر خواهد گذشت.  این پدیده به نام اتساع زمان نامیده می‌شود. شیئی که به افق رویداد نزدیک شود به نظر خواهد رسید که هرچه نزدیکتر می‌گردد از سرعت آن کاسته می‌شود و زمانی بی نهایت طول خواهد کشید تا به آن برسد.  و چون تمام فرایندهای این ذره کند تر می‌شود، نوری که منتشر می‌کند تاریکتر و قرمزتر خواهد شد که این اثر به نام انتقال به سرخ گرانشی نامیده می‌شود.  سرانجام در نقطه‌ای که به افق رویداد می‌رسد این جسم کاملا تاریک و غیر قابل مشاهده می‌شود.
ازسوی دیگر ناظری که به درون سیاهچاله سقوط می‌کند در زمانی که افق رویداد را رد می‌کند متوجه هیچکدام از این تاثیرات نخواهد شد. طبق ساعت خود وی، او افق رویداد را در زمانی متناهی رد می‌کند اگرچه هرگز نمی‌تواند بفهمد که دقیقا در چه زمانی از افق رویداد رد شده‌است زیرا غیر ممکن است که بتوان با مشاهدات محلی، موقعیت افق رویداد را تعیین کرد.
افق رویداد یک سطح جامد نیست و مانع ورود ماده یا تابشی که به سمت ناحیه داخل آن در حرکت است نمی‌شود. در واقع افق رویداد یک ویژگی تعریف شده سیاهچاله‌است که حدود سیاهچاله را مشخص می‌کند. علت سیاه بودن افق رویداد هم این است که هیچ پرتوی نور یا تابش دیگری نمی‌تواند از آن بگریزد. از این رو افق رویداد هر آنچه را که درون آن اتفاق می‌افتد از دید دیگران پنهان نگه می‌دارد.
با در نظر گرفتن ماهیت عجیب سیاهچاله‌ها شاید طبیعی باشد که این سوال به ذهن خطور کند که آیا چنین اجسام عجیبی می‌توانند در طبیعت وجود داشته باشند یا اینکه این اجسام تنها جواب‌های پاتولوژیکی برای معادلات انیشتین هستند. خود انیشتین به اشتباه گمان می‌کرد که سیاهچاله‌ها نمی‌توانند تشکیل شوند زیرا او بر این باور بود که تکانه زاویه‌ای ذرات در حال سقوط حرکت آنها را در شعاع خاصی پایدار می‌نمود.  این باعث شد که جامعه نسبیت عام تا مدت‌ها نتایج مخالف را از دست بدهد. هر چند که گروه کمتری از نسبیت پردازان همچنان بر این باور بودند که سیاهچاله‌ها اجسام فیزیکی واقعی هستند   و این گروه تا پایان دهه ۱۹۶۰ اکثر پژوهشگران این زمینه را متقاعد کرده بودند که هیچ مانعی برای بوجود آمدن افق رویداد وجود ندارد.
زمانی که یک افق رویداد تشکیل می‌شود، پنروز ثابت نمود که یک تکینگی در نقطه‌ای درون آن بوجود می‌آید. مدت کوتاهی پس از وی هاوکینگ نشان داد که بسیاری از راه حل‌های کیهان شناسی که مهبانگ را توصیف می‌کنند نقاط تکینه‌ای بدون میدان‌های اسکالر یا مواد عجیب دیگر دارند. راه حل کر، قضیه بدون مو و قوانین ترمودینامیک سیاهچاله‌ها نشان دادند که خواص فیزیکی سیاهچاله‌ها ساده و قابل فهم هستند و این اجسام موضوعات مناسبی برای پژوهش هستند.
ابتدایی ترین فرایندی که انتظار می‌رود به تشکیل سیاهچاله‌ها بینجامد، رمبش گرانشی اجسام بسیار سنگین همچون ستاره هاست. البته فرایندهای عجیب تری نیز هستند که ممکن است به تولید سیاهچاله‌ها بینجامد .
شمار سیاهچاله‌ها در جهان به قدری زیاد است که شمردن آنها امکانپذیر نیست. کهکشان راه شیری به تنهایی در حدود صد میلیارد ستاره دارد که از هر هزار ستاره تقریبا یکی به اندازه‌ای بزرگ هست که به سیاهچاله تبدیل شود. پس کهکشان ما باید در حدود صد میلیون سیاهچاله ستاره‌ای داشته باشد. اما تاکنون تنها یک دوجین از آنها شناسایی شده‌اند. از آنجا که در محدوده‌ای از جهان که از زمین قابل مشاهده‌است در حدود صد میلیارد کهکشان وجود دارد و سیاهچاله‌های کلان جرم نیز در مرکز این کهکشان‌ها قرار دارند پس باید در حدود صد میلیارد سیاهچاله کلان جرم در این ناحیه از جهان وجود داشته باشد.
 
منبع : ویکی پدیا


:: موضوعات مرتبط: عمومی , ,
:: برچسب‌ها: سیاه چاله , فضا , زمان , فضا-زمان , نور , میدان گرانشی , نسبیت , نسبیت عام , نسبیت عام آلبرت اینشتین , آلبرت اینشتین , جرم , فشرده , خمیدگی , افق رویداد , دام , جسم سیاه , ترمودینامیک , مکانیک کوانتوم , تابش های گرمایی , دما , ستاره , جان میشل , پیر سیمون لاپلاس , کارل شوارتزشیلد , ژنریک نسبیت عام , نوترونی , ستاره نوترونی , اجرام فشرده , فروپاشی ستاره ها , کلان جرم , خورشید , منظومه , اختر شناس , کهکشان , کهکشان راه شیری , کروی , منظومه , شعاع شوارتزشیلد , رخداد , خمش , اتساع زمان , پاتولوژیکی , تکانه زاویه‌ای , تکینگی , رمبش , ,
تاریخ :
بازدید : 93
نویسنده : آرش ایزدمهر

شهداد حیدری :

در روان‌شناسی امروز، رنگ‌ها ارزشی نمادین دارند و همانند کلیدی گمان بُرده می‌شوند که لایه‌های پنهانی شخصیت انسان‌ها را آشکار می‌سازند. هر رنگ تاثیر ویژه‌ای دارد: برخی شادی‌بخش‌اند، برخی سرزندگی و جنبش را پدید می‌آورند و رنگ‌هایی نیز اثری اندوه‌زا دارند. در استوره‌شناسی نیز همین‌گونه است و رنگ‌ها، رمزی برای درک مفاهیم دانسته می‌شوند. پس شگفت نیست اگر شاهنامه، که شالوده‌اش برپایه‌‌ي استوره و حماسه است، سرشار از اشاره‌های نمادین به رنگ‌ها باشد. یافتن آن معناهای نمادین، نه تنها ارزش‌های هنری شاهنامه را آشکار می‌سازد، بلکه راهی برای پی بردن به راز و رمز داستان‌ها و رویدادهای استوره‌ای و حماسی نیز هست. در شاهنامه بیش از 4 هزاربار از عنصر رنگ بهره برده شده است.

رنگ سپید
‌در رمزشناسی رنگ‌ها، سپید، رنگ مینوی و جاودانگی است. هرگاه سپید با رنگ زرین پیوسته شود، سپندینگی افزون‌تری خواهد یافت. برپایه‌ی پژوهش دکتر کاووس حسن‌لی، در شاهنامه 304 بار واژه‌ی سپید به کار رفته است که 28 بار آن برای برآمدن خورشید و ماه است و 25 بار دیگر درباره‌ی روشن شدن زمین. 114 بار نیز برای نشان دادن زیبایی است. از این میان 94 نمونه برای توصیف زیبایی زنان، 13 نمونه برای وصف پادشاهان و 8 بار نیز برای توصیف پهلوانان است. اما نکته این‌جاست که در همه‌ی این نمونه‌ها، هیچ‌گاه از خود واژه‌ی سپید نام برده نشده است. بلکه به جای آن واژه‌هایی چون: روزگون، ماه‌روی، ماه‌چهر، سیمین‌بر و... به کار رفته است.
-‌ در شاهنامه حتا به سپیدی سوگند خورده می‌شود: به دادار دارنده سوگند خورد/ به روز سپید و شب لاژورد.
-‌ با این‌همه در یک نمونه، سپید بارمعنایی منفی دارد؛ و آن در نام «دیو سپید» است. هرچند تَنِ این دیو نیز هم‌چون قیر، سیاه است.

رنگ بنفش
رنگ بنفش هیجان‌انگیز است و از دید روانی به رفتار انسان تندی و شتاب می‌بخشد. از این‌رو در شاهنامه رنگ درفش بسیاری از جنگجویان، بنفش است.‌ یک نمونه‌ی آن، درفش بنفش رستم است که بر زمینه‌ی آن پیکر اژدها نقش شده است. در روان‌شناسی رنگ‌ها، بنفش، رنگ پویایی شمرده می‌شود و اضطراب و ترس را می‌کاهد. افزون‌بر این‌که نیروزا است و پایداری بدن آدمی را افزایش می‌دهد. همین نکته نشان می‌دهد که چرا رنگ بنفش را برای درفش رستم- جهان‌پهلوان ایران- برگزیده‌اند.
-‌ در شاهنامه 89 بار واژه‌ی بنفش آمده است. از همه شگفت‌تر آن‌که گاه از واژه‌ی بنفش برای برآمدن یا فرورفتن خورشید بهره برده شده است.

رنگ سبز
رنگ سبز در هیچ‌کدام از ابزارها و کارزارهای شاهنامه دیده نمی‌شود. چون سبز نشانه‌ی بردباری و نرمش است و رنگ ساکن و ایستایی شمرده می‌شود که هیچ پیوندی با جنگ و نبرد و چالاکی رزم‌آوران ندارد. از این‌رو فردوسی آگاهانه این رنگ را برای نبردها به کار نمی‌برَد.
-‌ البته در شاهنامه 64 بار واژه‌ی سبز آورده شده که به پژوهش دکتر حسن‌لی، 26 بار آن توصیف چمن، درخت، طبیعت و مانند آن است. 20 بار نیز برای بازگویی تندرستی و شادکامی و دیرزیوی به کار رفته است؛ که هیچ‌کدام پیوندی با جنگ و کارزار ندارند.
-‌ سراپرده‌ی رستم نیز سبز است. چون او مایه‌ی سرافرازی و خرمی ایران است.

رنگ زرد
در روان‌شناسی رنگ‌ها، زرد نشانه‌ی آرامش و رهاشدن از دشواری‌هاست. افزون بر این‌که رنگی عاطفی است که امیدبخش هم هست. رنگ خورشید شاهنامه از جنس دیبا و یاقوت زرد(زبرجد) است. از این‌رو، گرم و گیرا و برانگیزاننده است: چو خورشید با رنگ دیبای زرد/ ستم کرده بر توده‌ی لاژورد.
-‌ 313 بار واژه‌ی زرد در شاهنامه دیده می‌شود. شگفت است که رنگ اشک در این کتاب، زرد است: همی ریخت از دیدگان آب زرد/ همی از جهان آفرین یاد کرد.

رنگ سیاه
دکتر حسن‌لی می‌نویسد که 668 بار رنگ سیاه در شاهنامه به کار رفته است که 485 با آن با واژه‌ی سیاه و نمونه‌های دیگری چون: آبنوس، قیر، قار، دیزه، شبرنگ، شبگون و... است. واژه‌ی تیره 443 بار و واژه‌ی تاریک 52 بار در شاهنامه آورده شده است. فردوسی بیش از 80 بار از واژه‌ی سیاه برای نشان دادن انبوهی لشکر بهره برده است.
-‌ در استوره و باور ایرانی، سیاه رنگ اهریمن و نیروهای آن است. هم‌چنین رمز دروغ و پلیدی شناخته می‌شود. از این‌رو همه‌ی دیوهای شاهنامه به رنگ سیاه‌اند. اژدها و مارها نیز رنگ سیاه دارند. همانند دو ماری که از دوش ضحاک سربرآوردند.
-‌ فردوسی هنگام توصیف چهره‌های منفی و اهریمنی شاهنامه، از رنگ سیاه سود می‌جوید. ابزارهای آن‌ها هم به رنگ سیاه و تیره است. در شاهنامه 35 بار از درفش سیاه نام بُرده شده است که به‌جز 4 نمونه، همه‌ی نمونه‌های دیگر درفش دشمنان ایران‌اند.
-‌ اما چون سیاه گاه نماد قدرت و شکوه دانسته شده است، خرگاه و سراپرده و مهد و چتر برخی از پادشاهان و وابستگان آن‌ها، به رنگ سیاه است. همانند سراپرده‌ی توس و یزدگرد سوم و بارگاه کیخسرو. در این نمونه‌ها سیاه رنگ مثبت است.
-‌ اگر سیاه در کنار رنگ زرد به کار بُرده شود، برای نشان دادن خطر و مرگ و هشدار است. از این‌رو، هنگامی که سیاوش می‌خواهد تورانیان را هشدار بدهد که اگر او را بکشند، ایرانیان به خونخواهی خواهند آمد، رنگ سیاه را به درفش کاویانی ایرانیان(درفشی که رنگ آن سرخ و زرد و بنفش است) می‌افزاید: بسی سرخ و زرد و سیاه و بنفش/ از ایران به توران ببینی درفش.
در نشانه‌شناسی امروز هم رنگ سیاه  در کنار زرد، خبر از هشدار و پرهیز دادن دارد.
-‌ رنگ برخی از اسب‌های شاهنامه نیز سیاه است که نشان از توانایی و قدرت آن‌ها دارد. همانند اسب سیاوش، اسفندیار و خسروپرویز. در شاهنامه بیش از 100 بار از رنگ سیاه برای نشان دادن رنگ حیوانات بهره برده شده است.

رنگ سرخ
سرخ نشان‌دهنده‌ی نیرو و کشش است و گرمی و هیجان روحی پدید می‌آورَد. از دیگر ویژگی‌های آن نیروی بدنی، پایداری و پشتکار است. افزون‌براین‌که دم و بازدم را افزایش می‌دهد. اما یک سویه‌ی منفی هم دارد: سرخ، رنگ گستاخی و خشونت هم هست.
-‌ در شاهنامه بارها به رنگ سرخ اشاره شده است و بسامد(:تکرار شوندگی) این واژه فراوان است.
-‌ سرخ نمودی از عشق هم هست. از این‌رو رنگ پیشکش‌های داستان عاشقانه‌ی «زال و رودابه» همگی سرخ است. فردوسی بیش از 120 بار رنگ سرخ را برای توصیف زیبایی به کار بُرده است. 80 بار نیز از این رنگ برای توصیف میدان جنگ سود جسته است.

یاری‌نامه:
«کارکرد رنگ سیاه و سپید در شاهنامه»( کاووس حسن‌‌لی و لیلا احمدیان- ادب پژوهی، تابستان 1386)
«بازنمود رنگ‌های سرخ، زرد، سبز و بنفش در شاهنامه‌ی فردوسی»(کاووس حسن‌لی و لیلا احمدیان- نشریه دانشکده ادبیات دانشگاه باهنر کرمان، بهار 1387)
 «برابری اندیشه‌های فردوسی با امپرسیونیست‌ها در استفاده از رنگ»(زهرا محراب‌زاده- شاهنامه‌پژوهی، دفتر سوم)
«رنگ و نگار درفش و نقش آن در نبردها»(محمدحسین حسن‌زاده- شاهنامه‌پژوهی، دفتر سوم).


:: موضوعات مرتبط: عمومی , ,

به عنوان تریدر بازارهای مالی و تحلیلگر تکنیکال سعی دارم در گردآوری و ارائه مطالب مرتبط با بازار فارکس و یا ارز برای علاقمندان خدماتی را در این وبلاگ ارائه دهم

فارکس چگونه بازاری است ؟

آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 14
بازدید دیروز : 0
بازدید هفته : 14
بازدید ماه : 267
بازدید کل : 50096
تعداد مطالب : 40
تعداد نظرات : 0
تعداد آنلاین : 1

 

RSS

Powered By
loxblog.Com